اينم يه مطلب سرگرمي براي دوستاي خوبم
روزي همه دانشمندان ميميرند و وارد بهشت مي شوند.آنها تصمیم میگیرند که قایمباشک بازی کنند. از بخت بد اینشتین کسی است که باید چشم بگذارد. او باید تا 100 بشمرد و سپس شروع به گشتن کند.
همه شروع به قایم شدن میکنند به جز نیوتن.
نیوتن فقط یک مربع 1متری روی زمین میکشد و داخل آن روبروی اینشتین میایستد. اینشتین میشمرد:
1، 2، 3، ...97، 98، 99، 100
او چشمانش را باز میکند و میبیند که نیوتن روبروی او ایستاده است.
اینشتین میگوید:
"سوکسوک نیوتن!!" نیوتن انکار میکند و میگوید نیوتن سوکسوک نشده است.
او ادعا میکند که نیوتن نیست.!
تمام دانشمندان بیرون میآیند تا ببینند چگونه او ثابت میکند که نیوتن نیست.
نیوتن میگوید: "من در یک مربع به مساحت 1متر مربع ایستادهام... این باعث میشود که من بشوم نیوتن بر متر مربع... چون یک نیوتن بر متر مربع معادل یک پاسکال است،
من پاسکال هستم، پس"سوکسوک پاسکال!!!".
* * *
دانش آموزی با خوشحالی پیش پدرش رفت و گفت : بابا ببین امروز معلم شیمی بهم جایزه داد پدر ذوق زده از پسرش پرسید : چیکار کردی بهت جایزه داد پسر بلافاصله گفت : یه سئوال از همه کلاس پرسیدبهش جواب دادم بابا دوباره پرسید : سئوالش چی بود ؟ پسر گفت : معلم پرسید آب از چه عنصرهایی تشکیل شده ؟پدر با عجله پرسید : خب تو چی جواب دادی ؟ دانش آموز : من گفتم هلیم و نئون پدر با نا امیدی گفت : جوابت که درست نبوده پس واسه چی بهت جایزه داد ؟ پسر : معلم بهم گفت چون جواب تو به جواب واقعی نزدیکتره بهت جایزه میدم !!!!
* * *
معلم شیمی قبل از اینکه خوابش ببره دعا کرد : خدایا کاتالیزگری به من عطا بفرما که سرعت پولدار شدنم را چندین برابر کند بعد از اینکه خوابش برد مندلیف دانشمند معروف به خوابش آمد و شیشه حاوی یک ماده را به او داد و گفت : بلند شو که خدا دعایت را اجابت کرد ه و این کاتالیز گر را برایت فرستاده اما یادت باشه که کاتالیزگر سرعت رفت و برگشت را به یک میزان افزایش می ده !!!!!
* * *
یه روز یه فیزیکدان، یه زیست شناس و یه شیمی دان که شنا بلد نبودن برای اولین بار میرن به اقیانوس.
فیزیک دان میگه: "من میخوام درباره فیزیک امواج تحقیق کنم." و میپره تو آب و دیگه برنمی گرده.
زیست شناس میگه: " من میرم درباره گیاهان کف اقیانوس تحقیق کنم." و اونم به سرنوشت فیزیک دان دچار میشه.
شیمی دان چند ساعتی منتظر میشه و بعد توی دفترچه گزارشش مینویسه: "1.آب دریا فیزیکدان ها و زیست شناس ها را در خود حل می كند
یه شیمی دان میره به یه داروخانه و میگه: ببخشید. میشه یه بسته " استیل سالیسیلیک اسید " بهم بدین؟
داروفروش میگه: منظورتون آسپیرینه؟
شیمی دان میگه: اوه، بله بله، این اسم لعنتی هیچ وقت یادم نمیمونه
میدونید فرق یه آشپز و یه شیمی دان چیه؟
یه شیمی دان هیچ وقت جرات نمی کنه قاشقشو لیس بزنه
.
دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را میگذراند به خاطر پروژهای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.
او
در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا درخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف
ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این
درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:
1-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ میشود.
2-یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
3-وقتی به حالت گاز در میآید بسیار سوزاننده است.
4- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد میشود.
5-باعث فرسایش اجسام میشود.
6-حتی روی ترمز اتومبیلها اثر منفی میگذارد.
7-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.
از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند.
6 نفر به طور کلی علاقهای نشان ندادند و اما فقط یک نفر میدانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!
عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!
به نام او که دلم را آزمایشگاه عشق خود قرار داد
نمی دانم این بار چگونه بگویم که لوله ی آزمایش دلم از محلول فراقت لبریز است و مایع صبر در ارلن قلبم اشباع شده.نمی دانم این بار چگونه بنویسم تلخی فراق که مانند تلخی بازهای قلیایی دمادم کامم رازهر آگین نموده ، ناتوانم ساخته .... گویی زیر همان گیوتین که لاوازیه جان داد،هر لحظه جانم را فدای آزمایشات بی حدو نصرت می کنم! اگر میخواهی حال دلم را بدانی بشری بردار و آنرا پر از آب کن ، سپس آنرا روی شعله ی گاز قرار بده تا به جوش آید ، دل من از عشقت این چنین در جوش و خروش است.حال اگر میخواهی گرمای عشقت را لمس کنی ، از محضر گرامیت تمنا دارم مقداری پرمنگنات پتاسیم را روی کاشی تمیزی بریزی آنگاه چند قطره گلیسیرین به آن بیفزای ملاحظه می کنی که گرمای شدید آن مخلوط را شعله ور میسازد. گرما و سوز عشق تو نیز با من چنین کرده. حال اگر دلت می خواهد گرمای عشقت را مستقیما احساس کنی ،در یک لوله ی آزمایش حدود 5 میلیلیتر آب 30 درجه سلسیوس بریز و حدود 2 گرم کلرید کلسیم خشک در آن حل کن،حال انگشتان ظریف و زیبایت را به لوله ی آزمایش بچسبان، سوختی؟ جانم به قربانت عشق تو نیز با من چنین کرد.بوی بهبود از اوضاع جهان احساس نمی کنم.بوئی مشمئز کننده چیزی شبیه بوی می شنوم شب های فراق که با سیاهی پودر زغال به روی زندگیم پاشیده می شود ، چنان ناتوانم ساخته که گردنم به نازکی پیپیت شده و قطر بدنم هم حداکثر تا قطر بشر پیش می رود.!! دیگه چه بگویم؟آرزویم شب و روز این است که پیوندی بین ما برقرار شود ،به محکمی پیوند کولانسی . اما افسوس که بین ما حتی نیروی لاندون(ضعیف ترین پیوندهاست)وجود ندارد! جفاکار این را می دانستی که شعاع پیوند کولانسی بی نهایت است؟یعنی ماهیچ پیوندی با هم نداریم یعنی ما انقدر از هم دوریم که پروتون های هسته ی من نمی توانند الکترون های باند هدایت یا لایه ظرفیت معشوق بی وفایی چون ترا جذب کنند.
شاید به گفته هایم بخندی ...بخند خنده هایت را دوست دارم! ولی آنقدر برایت مینویسم که یا جوابم را دهی و یا دانشمند شوی!! بی وفا چوب خدا صدا ندارد بترس از روزی که یونیزه شوی... ای کاش کاتالیزوری بود که به واکنش پیوندی سرعت می داد.دیگر مرا یارای نوشتن نیست..اشک هایم فرو می غلتند...ولی ول کن نیستم تا بعد...به امید طلوع صبح امید و آرزوها...
دوش تا وقت سحر می نالیدم با صدای فش فش سدیم در آب
که ای نایاب ای ناب مرا دریاب ، دریاب
- اگر اصالت الماس ودوده یکی است بهتر است الماس باشیم .
فلوئورفعال میتواند آرگون تنبل را به فعالیت وادارد
- فلوئور با همه علاقه ای که به الکترون دارد گاه ایجاب می کند به بور الکترون بدهد.
- هیدروژن حاضر است تنها الکترونش را هم ببخشد ، اما کلر با 17 الکترون باز احساس کمبود می کند.
- فلزهای یک خانواده هر چه بزرگتر و باوقارتر ، گذشت الکترونشان بیشتر است .
- تشکیل پیوند در اتم ها همیشه با شور و حرارت همراه است .
- چون اکسیژن مباش که هر چیز را به دود و خاکستر تبدیل می کند .
- آب عجب صبری دارد با تحمل فشار دیرتر به جوش می آيد .
- عناصر به تشکیل پیوند بیش از جدایی تمایل دارند .
- عشق به خدا را از عشق سدیم به آب بیاموز که در وجود معشوق محو می شود .
- عمر ما چون سوختن آلکانها راهی بی بازگشت است .
- مرحله ی کمال برای سدیم گذشت کردن از الکترون است .
- برم آزمند و بدبو ، هر چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد ؛ با آن همه الکترون باز چشم به الکترون سدیم دوخته است .
- وقتی اتم ها زندگی مشترک را آغاز کنند ذهنیت فردی را فراموش کرده ، به موقعیت جمع می اندیشند .
- کمتر از زباله نباشیم که از او هم کاری ساخته است .
- هیدروکربن ها بر خلاف ما هر چه بزرگتر شوند جاذبه ی بیشتری از خود نشان می د هند